شعر نو
پنجشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1388 20:37
. ساده رنگ آسمان، آبی تر، آب، آبی تر. من در ایوانم، رعنا سر حوض. رخت میشوید رعنا. برگها میریزد. مادرم صبحی میگفت: موسم دلگیری است. من به او گفتم: زندگانی سیبی است، گاز باید زد با پوست. زن همسایه در پنجرهاش ، تور میبافد، می خواند. من «ودا» میخوانم، گاهی نیز طرح میریزم سنگی، مرغی، ابری. آفتابی یکدست. سارها...